جدول جو
جدول جو

معنی خدای نما - جستجوی لغت در جدول جو

خدای نما
(بِ سُ خَ رَ / رِ)
آنچه خدای را بنمایاند. آنچه خدای را نشان دهد. آنچه دلیل وجود خدای دانسته شود:
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کآیینۀ خدای نما می فرستمت.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی کسی که در خواب ملهم شود و از جانب پیشوایان دین مطلبی به او الهام شود
فرهنگ فارسی عمید
(خُ نَ ظَ)
قریه ای است بفاصله پانزده هزارگزی جنوب غربی بتخاک ولایت کابل به افغانستان با مختصات جغرافیایی زیر: طول شرقی: 69 درجه و 15 دقیقه و 27 ثانیه، عرض شمالی: 34 درجه و 26 دقیقه و 12 ثانیه. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خُ مَ)
نام تاریخی از سلاطین ایران بود که در زمان یزدگرد سوم تألیف شده است. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2542) و بعدها مأخذ شاهنامۀ فردوسی گردید. (ازفرهنگ ایران باستان ص 36 و یشتها ص 208). این کتاب بزبان عربی ترجمه شد. (از ابن الندیم) و مترجم آن ابن مقفع بود که آنرا سیرالملوک نام داده است. (یادداشت بخط مؤلف). اسامی شاهان اشکانی در آن مفصل آمده است. در فرهنگ ایران باستان این نام خدای نامک و در ایران بزمان ساسانیان کریستن سن ’خودای نامک’ آمده است
لغت نامه دهخدا
(خُ مَ)
تاریخ. تاریخ سلاطین. (یادداشت بخط مؤلف) : در تاریخ ملوک الفرس بسیار نسختها تأمل کردم که ایشان خدای نامه خوانند کی پادشاه را خدایگان خواندندی، یعنی شاهنامه. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(تَ زَ دَ / دِ)
چیزی که بخواب آید. حوادثی یا واقعیتهایی که در خواب برؤیای شخصی می آید. نموده در خواب. به رؤیا آمده
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواب نما
تصویر خواب نما
کسی که در خواب به او الهام شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواب نما
تصویر خواب نما
((~. نَ))
الهام شدن چیزی در خواب
فرهنگ فارسی معین
خواب نما، خواب نماشدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خوش نما، زیبا، خوش ریخت
فرهنگ گویش مازندرانی